دنیای رواندرمانی ممکن است مانند یک جنگل انبوه با مسیرهای متعدد به نظر برسد. اصطلاحاتی مانند CBT، روانشناسی مثبتنگر، طرحوارهدرمانی و ذهنآگاهی مدام به گوش میرسند، اما ارتباط آنها با یکدیگر چیست؟ این مقاله اولین قدم برای ترسیم یک نقشه روشن از سه پارادایم اصلی در رواندرمانی معاصر است: رویکرد شناختی-رفتاری، روانشناسی مثبتنگر و مدلهای تلفیقی. با ما همراه باشید تا بفهمید هرکدام از این مسیرها به کجا میرسند و چگونه میتوانند به شما در سفر سلامت روان کمک کنند.
پارادایم اول: درمان شناختی-رفتاری (CBT) – تمرکز بر ساختار
درمان شناختی-رفتاری یا CBT یکی از شناختهشدهترین و پرکاربردترین رویکردهای درمانی در جهان است. فلسفه اصلی آن ساده و قدرتمند است: افکار، احساسات و رفتارهای ما به شدت به یکدیگر متصل هستند. CBT به ما میآموزد که با تغییر الگوهای فکری ناکارآمد، میتوانیم احساسات و رفتارهای خود را بهبود بخشیم. این رویکرد بسیار ساختاریافته، هدفمند و مبتنی بر همکاری بین درمانگر و مراجع است.
یکی از دلایل موفقیت گسترده CBT، تکیه آن بر رویکرد مبتنی بر شواهد۱ است؛ یعنی اثربخشی آن در درمان طیف وسیعی از مشکلات مانند اضطراب، افسردگی و وسواس از طریق پژوهشهای علمی متعدد تأیید شده است [۱]. درمانگران CBT به مراجعان کمک میکنند تا تحریفهای شناختی۲ خود را شناسایی کرده و آنها را با افکار واقعبینانهتر و سازندهتر جایگزین کنند. در مقاله بعدی این سری، به تفصیل به بنیانگذاران CBT کلاسیک مانند آرون بک و آلبرت الیس و سهم بینظیر آنها در شکلگیری این مکتب خواهیم پرداخت.
پارادایم دوم: روانشناسی مثبتنگر – تمرکز بر شکوفایی
اگر CBT بر ترمیم آنچه «آسیبدیده» تمرکز دارد، روانشناسی مثبتنگر بر ساختن آنچه «خوب» است، تأکید میکند. این رویکرد که توسط چهرههایی مانند مارتین سلیگمن پایهگذاری شد، یک تغییر پارادایم مهم بود. روانشناسی مثبتنگر نمیپرسد «چه چیزی در شما اشتباه است؟» بلکه میپرسد «چه چیزی در شما درست است و چگونه میتوانیم آن را تقویت کنیم؟».
این حوزه با مثبتاندیشی سطحی و نادیده گرفتن رنج تفاوت اساسی دارد. روانشناسی مثبتنگر به صورت علمی به مطالعه هیجانات مثبت، نقاط قوت شخصیت، معنا در زندگی، روابط سالم و دستیابی به اهداف میپردازد. هدف نهایی آن کمک به افراد برای رسیدن به شکوفایی (Flourishing)۳ است؛ یعنی وضعیتی فراتر از صرفاً «نبود بیماری» که در آن فرد بهترین نسخه از خودش را زندگی میکند. روانشناسی مثبتنگر و چهرههای شاخص آن، موضوع چهارمین مقاله از این مجموعه خواهد بود که در آن به کاربردهای عملی این رویکرد میپردازیم.
پارادایم سوم: رویکردهای تلفیقی – هنر ترکیب علم و عمل
واقعیت اتاق درمان مدرن این است که درمانگران کمتر به یک مکتب فکری «خالص» پایبند میمانند. رویکرد تلفیقی (Integrative Approach) به این معناست که درمانگر با توجه به نیازهای منحصربهفرد مراجع، از تکنیکها و دیدگاههای مکاتب مختلف به صورت هوشمندانه استفاده میکند. این رویکرد مانند یک جعبهابزار مجهز است که به درمانگر اجازه میدهد بهترین ابزار را برای هر کار مشخصی انتخاب کند.
برای مثال، یک درمانگر ممکن است از ساختار CBT برای مدیریت اضطراب استفاده کند، همزمان با استفاده از تکنیکهای روانشناسی مثبتنگر به مراجع برای یافتن معنا در کارش کمک کند و از مفاهیم مبتنی بر دلبستگی برای بهبود روابط او بهره ببرد. مدلهای درمانی محبوبی مانند طرحوارهدرمانی (Schema Therapy)۴ نمونهای برجسته از یک رویکرد تلفیقی موفق هستند. رویکردهای موج سوم CBT که در مقاله سوم بررسی میکنیم، و مدلهای کاملاً تلفیقی که در مقاله پنجم به آن میپردازیم، نمونههای بارز این حرکت به سوی یکپارچهسازی در رواندرمانی هستند.
جمعبندی: این نقشه چگونه به شما کمک میکند؟
شناخت این سه پارادایم اصلی - ساختارگرایی CBT، شکوفاییمحوری روانشناسی مثبتنگر و انعطافپذیری رویکردهای تلفیقی - به شما کمک میکند تا نگاهی جامعتر به دنیای رواندرمانی داشته باشید. این نقشه به شما نشان میدهد که مسیرهای مختلفی برای رسیدن به سلامت روان وجود دارد و «بهترین» رویکرد، آن است که با نیازها، اهداف و شخصیت شما همخوانی داشته باشد.
درک این مفاهیم به شما قدرت میدهد تا در گفتگو با درمانگر خود فعالانهتر شرکت کنید، سؤالات بهتری بپرسید و فرآیند درمانی خود را با آگاهی بیشتری دنبال کنید. در مقالات بعدی این سری، هر یک از این قلمروها را با جزئیات بیشتری کاوش خواهیم کرد تا این نقشه برای شما کاربردیتر و روشنتر شود.
مطالب مرتبط
برای عمیقتر شدن در هر یک از این رویکردها، مطالعه مقالات بعدی این سری را به شما پیشنهاد میکنیم:
دعوت به تعامل
آیا تجربهای از کار با هر یک از این رویکردهای درمانی دارید؟ دیدگاه شما چیست؟ نظرات خود را در بخش دیدگاهها با ما و دیگران به اشتراک بگذارید. اگر این مطلب برایتان مفید بود، آن را برای کسانی که به دنبال درک بهتری از رواندرمانی هستند، ارسال کنید.
سوالات متداول
درمان شناختی-رفتاری (CBT) دقیقاً روی چه چیزی تمرکز دارد؟
CBT بر شناسایی و تغییر الگوهای فکری و رفتاری ناکارآمد تمرکز دارد. این رویکرد معتقد است که افکار ما مستقیماً بر احساسات و اعمال ما تأثیر میگذارند و با اصلاح افکار منفی میتوان به بهبود هیجانی و رفتاری رسید.
آیا روانشناسی مثبتنگر به معنای نادیده گرفتن مشکلات است؟
خیر. روانشناسی مثبتنگر مشکلات و رنج را انکار نمیکند، بلکه در کنار درمان مشکلات، بر ساختن نقاط قوت، افزایش بهزیستی و شکوفایی فردی نیز تمرکز میکند. این رویکرد به نوعی مکمل درمانهای سنتی است.
چرا یک درمانگر از رویکرد تلفیقی استفاده میکند؟
چون هیچ رویکرد واحدی برای همه افراد و همه مشکلات مناسب نیست. درمانگر با استفاده از رویکرد تلفیقی، بهترین و مؤثرترین تکنیکها را از مکاتب مختلف انتخاب کرده و برنامه درمانی را متناسب با نیازهای منحصربهفرد مراجع طراحی میکند.
واژهنامه
- رویکرد مبتنی بر شواهد (Evidence-Based Practice - EBP) — رویکردی درمانی که اثربخشی آن از طریق تحقیقات علمی دقیق و معتبر به اثبات رسیده است. این رویکردها صرفاً بر اساس نظریه نیستند، بلکه دادهها از کارایی آنها حمایت میکنند.
- تحریفهای شناختی (Cognitive Distortions) — الگوهای فکری اغراقآمیز یا غیرمنطقی که باعث میشوند واقعیت را به شکلی منفی درک کنیم. مثالهای رایج شامل تفکر همه یا هیچ، فاجعهسازی و تعمیم افراطی است.
- شکوفایی (Flourishing) — مفهومی در روانشناسی مثبتنگر که به وضعیتی از بهزیستی کامل اشاره دارد. این حالت فراتر از احساس شادی صرف است و شامل داشتن معنا، روابط مثبت، حس موفقیت و درگیری در زندگی است.
- طرحوارهدرمانی (Schema Therapy) — یک رویکرد درمانی تلفیقی که برای درمان مشکلات شخصیتی ریشهدار و الگوهای هیجانی و رفتاری تکرارشونده طراحی شده است. این رویکرد مفاهیم CBT را با نظریه دلبستگی و رویکردهای هیجانمحور ترکیب میکند.
منابع
- Norcross, J. C., & Goldfried, M. R. (Eds.). (2019). Handbook of psychotherapy integration (3rd ed.). Oxford University Press. این کتاب یک مرجع جامع آکادمیک در مورد تاریخچه، نظریه و عمل رواندرمانی تلفیقی است.
- American Psychological Association. (2017). What is Cognitive Behavioral Therapy?. Retrieved from apa.org. این منبع به زبان ساده، اصول و کاربردهای CBT را توضیح میدهد.
- Seligman, M. E. P. (2011). Flourish: A Visionary New Understanding of Happiness and Well-being. Free Press. این کتاب یکی از منابع اصلی برای درک مفهوم شکوفایی و مدل PERMA در روانشناسی مثبتنگر است.
این مطلب جایگزین تشخیص یا درمان حرفهای نیست.
برای تصمیمهای پزشکی با متخصص مشورت کنید.