روان‌شناسی انسان‌گرا و وجودی: نقشه راهی برای درک معنا و رشد

این مقاله یک نقشه راه برای ورود به دنیای روان‌شناسی انسان‌گرا و وجودی است؛ دو رویکردی که به پرسش‌های عمیقی چون معنای زندگی، رشد فردی و مواجهه با اضطراب‌های بنیادین پاسخ می‌دهند.

نقشه راهی مفهومی که مسیرهای روانشناسی انسان‌گرا و وجودی را برای درک معنا و رشد نشان می‌دهد.
“ انسان‌گرایی مانند یک راهنمای امیدوار است که به قله‌های ممکن اشاره می‌کند و وجودی‌نگری، راهنمایی واقع‌بین است که دره‌های عمیق و مسیرهای صعب‌العبور را نیز نشان می‌دهد. “

بسیاری از ما وقتی به روان‌شناسی فکر می‌کنیم، تصویری از تشخیص اختلالات و درمان علائم در ذهنمان شکل می‌گیرد. اما روان‌شناسی دنیای بسیار وسیع‌تری دارد؛ دنیایی که در آن پرسش‌های عمیق‌تری مطرح می‌شود: معنای زندگی چیست؟ چگونه می‌توانیم به بهترین نسخه از خودمان تبدیل شویم؟ و چطور با اضطراب‌ها و محدودیت‌های بنیادین زندگی کنار بیاییم؟ دو رویکرد قدرتمند که به این سوالات می‌پردازند، روان‌شناسی انسان‌گرا۱ و روان‌شناسی وجودی۲ هستند. این مقاله یک نقشه راه برای ورود به دنیای این دو نگاه عمیق به انسان است.

چرا فراتر از درمان علائم، به معنا نیاز داریم؟

در میانه قرن بیستم، روان‌شناسی تحت سلطه دو نیروی بزرگ بود: روان‌کاوی که بر نیروهای ناهشیار و تجربیات کودکی تمرکز داشت، و رفتارگرایی که انسان را موجودی قابل شرطی‌سازی و پاسخ‌دهنده به محرک‌های محیطی می‌دید. هر دو رویکرد دستاوردهای مهمی داشتند، اما تصویری که از انسان ارائه می‌دادند، ناقص بود. در این تصویر، جایی برای اراده آزاد، خلاقیت، عشق و جستجوی معنا وجود نداشت. در واکنش به این خلاء بود که نیروی سوم۴ روان‌شناسی، یعنی رویکرد انسان‌گرا، متولد شد. این رویکرد جدید اعلام کرد که انسان چیزی فراتر از مجموع غرایز یا بازتاب‌های شرطی است؛ انسان موجودی است که توانایی رشد، انتخاب و ساختن معنا را دارد.

روان‌شناسی انسان‌گرا: باور به شکوفایی انسان

روان‌شناسی انسان‌گرا با نگاهی خوش‌بینانه به طبیعت انسان، معتقد است که هر فردی تمایلی ذاتی برای رسیدن به خودشکوفایی۳ دارد؛ یعنی تحقق بخشیدن به تمام پتانسیل‌های وجودی خود. این رویکرد به جای تمرکز بر بیماری و آسیب، بر سلامت، رشد و توانمندی‌های انسان تأکید می‌کند. دو چهره برجسته این مکتب، آبراهام مزلو و کارل راجرز هستند. مزلو با «هرم نیازها» نشان داد که چگونه پس از ارضای نیازهای اساسی، انسان به سمت نیازهای والاتری مانند عشق، احترام و در نهایت خودشکوفایی حرکت می‌کند. راجرز نیز با «درمان مراجع‌محور» فضایی درمانی مبتنی بر همدلی، پذیرش بی‌قیدوشرط و اصالت را پایه‌گذاری کرد تا مراجع بتواند خود واقعی‌اش را پیدا کند و مسیر رشدش را ادامه دهد. در مقاله‌ای دیگر به تفصیل به اندیشه‌های مزلو و راجرز و نقش آن‌ها در بازتعریف رشد فردی خواهیم پرداخت.

نمودار هرم نیازهای مزلو که از نیازهای پایه تا خودشکوفایی را نشان می‌دهد.
هرم مزلو، یکی از شناخته‌شده‌ترین نمادهای روان‌شناسی انسان‌گرا، مسیر رشد انسان را از نیازهای اولیه تا تحقق خویشتن ترسیم می‌کند.

روان‌شناسی وجودی: مواجهه با واقعیت‌های زندگی

روان‌شناسی وجودی، هرچند در بسیاری از اهداف با انسان‌گرایی مشترک است، اما از نقطه‌ای واقع‌بینانه‌تر و گاه تاریک‌تر شروع می‌کند. این رویکرد که ریشه در فلسفه وجودی دارد، بر این باور است که زندگی با «دغدغه‌های بنیادین» گره خورده است: مرگ، آزادی (و اضطراب ناشی از آن)، تنهایی و بی‌معنایی. از دیدگاه وجودی، رنج و اضطراب بخش‌های جدایی‌ناپذیر زندگی هستند و سلامت روان به معنای حذف آن‌ها نیست، بلکه به معنای مواجهه شجاعانه با آن‌ها و ساختن معنا در دل همین محدودیت‌هاست. متفکرانی چون ویکتور فرانکل و اروین یالوم به ما می‌آموزند که چگونه از دل رنج، معنا بیرون بکشیم. این تمرکز بر تجربه زنده و آنی، پلی است به رویکردهایی مانند گشتالت‌درمانی که بر تجربه «اینجا و اکنون» تأکید دارند و در مقاله‌ای دیگر به آن خواهیم پرداخت.

فردی تنها که در مسیری مه‌آلود قدم می‌زند و نمادی از تنهایی و انتخاب وجودی است.
رویکرد وجودی به ما یادآوری می‌کند که مسئولیت ساختن مسیر زندگی، حتی در ابهام و تنهایی، با خود ماست.

شباهت‌ها و تفاوت‌های کلیدی در یک نگاه

گرچه این دو رویکرد اغلب در کنار هم قرار می‌گیرند، تفاوت‌های ظریفی دارند که درک آن‌ها به انتخاب مسیر درمانی مناسب کمک می‌کند.

نقاط مشترک:

  • تمرکز بر فرد: هر دو رویکرد، تجربه منحصر به فرد هر شخص را در مرکز توجه قرار می‌دهند.
  • اراده آزاد و مسئولیت: هر دو معتقدند که انسان‌ها قدرت انتخاب و مسئولیت شکل دادن به زندگی خود را دارند.
  • اهمیت رابطه درمانی: رابطه اصیل و انسانی بین درمانگر و مراجع، هسته اصلی فرآیند درمان است.
  • هدف رشد: هدف نهایی، فراتر از رفع علائم، رسیدن به یک زندگی اصیل‌تر و معنادارتر است.

نقاط تفاوت:

  • نگاه به طبیعت انسان: انسان‌گرایی نگاهی ذاتاً مثبت به انسان دارد و معتقد است اگر موانع برداشته شوند، انسان به طور طبیعی به سمت رشد حرکت می‌کند. وجودی‌نگری نگاهی خنثی‌تر دارد و انسان را موجودی آزاد می‌بیند که باید با اضطراب‌های وجودی دست‌وپنجه نرم کند.
  • تمرکز اصلی: انسان‌گرایی بیشتر بر «پتانسیل» و «خودشکوفایی» تأکید دارد، در حالی که وجودی‌نگری بر «محدودیت‌ها» (مرگ، تنهایی) و «ساختن معنا» در مواجهه با آن‌ها تمرکز می‌کند.

جمع‌بندی: کدام مسیر برای شما مناسب‌تر است؟

روان‌شناسی انسان‌گرا و وجودی، دو نقشه متفاوت برای یک سرزمین مشترک هستند: سرزمین تجربه انسانی. انسان‌گرایی مانند یک راهنمای امیدوار است که به قله‌های ممکن اشاره می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که توانایی رسیدن به آن‌ها را داریم. وجودی‌نگری، راهنمایی واقع‌بین است که دره‌های عمیق و مسیرهای صعب‌العبور را نیز نشان می‌دهد و به ما می‌آموزد چگونه با شجاعت و آگاهی در این مسیر قدم برداریم. انتخاب بین این دو، به انتخاب بین خوش‌بینی و بدبینی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه به این بستگی دارد که در کجای سفر زندگی خود قرار دارید و به چه نوع راهنمایی بیشتر نیاز دارید. در نهایت، هر دو رویکرد ما را به یک مقصد دعوت می‌کنند: زندگی‌ای آگاهانه‌تر، اصیل‌تر و معنادارتر. در مقاله نهایی این مجموعه، خواهیم دید که این ایده‌ها چگونه در روان‌درمانی مدرن و رویکردهای تلفیقی به کار گرفته می‌شوند.

مطالب مرتبط

دعوت به تعامل

تجربه شما با این مفاهیم چیست؟ آیا تا به حال به دنبال معنای عمیق‌تری در زندگی خود بوده‌اید یا با اضطراب‌های وجودی مواجه شده‌اید؟ نظرات و تجربیات خود را با ما در میان بگذارید.

سوالات متداول

تفاوت اصلی روان‌شناسی انسان‌گرا و وجودی چیست؟

انسان‌گرایی بر پتانسیل رشد و خودشکوفایی تمرکز دارد و طبیعتی مثبت برای انسان قائل است. وجودی‌نگری بیشتر به اضطراب‌ها، محدودیت‌ها و چالش ساختن معنا در جهانی بی‌تفاوت می‌پردازد.

آیا این رویکردها برای همه مناسب هستند؟

این رویکردها برای افرادی که به دنبال درک عمیق‌تر خود، معنای زندگی و رشد شخصی هستند بسیار مفیدند. اما برای بحران‌های حاد که نیاز به مدیریت سریع علائم دارند، ممکن است درمان‌های ساختاریافته‌تری مانند CBT در ابتدا موثرتر باشند.

چرا به این رویکردها «نیروی سوم» می‌گویند؟

این عنوان به این دلیل به روان‌شناسی انسان‌گرا داده شد که در میانه قرن بیستم به عنوان جایگزینی برای دو نیروی غالب آن زمان یعنی روان‌کاوی (نیروی اول) و رفتارگرایی (نیروی دوم) ظهور کرد و بر اراده آزاد و تجربه انسانی تأکید داشت.

واژه‌نامه

  1. روان‌شناسی انسان‌گرا (Humanistic Psychology): رویکردی در روان‌شناسی که بر توانایی‌های ذاتی انسان برای رشد، خلاقیت و خودشکوفایی تأکید دارد و اراده آزاد و تجربه فردی را محور اصلی می‌داند.
  2. روان‌شناسی وجودی (Existential Psychology): شاخه‌ای از روان‌شناسی که از فلسفه وجودی الهام گرفته و به دغدغه‌های بنیادین زندگی مانند مرگ، آزادی، تنهایی و معنای زندگی می‌پردازد.
  3. خودشکوفایی (Self-Actualization): مفهومی کلیدی در نظریه مزلو که به معنای تحقق کامل پتانسیل‌ها و استعدادهای یک فرد و تبدیل شدن به بهترین نسخه ممکن از خود است.
  4. نیروی سوم (Third Force): عنوانی که به جنبش انسان‌گرایی در روان‌شناسی داده شد، زیرا به عنوان جایگزینی برای دو دیدگاه مسلط پیش از خود یعنی روان‌کاوی (نیروی اول) و رفتارگرایی (نیروی دوم) مطرح شد.

منابع

  1. Schneider, K. J., & Krug, O. T. (2017). Existential-humanistic therapy (2nd ed.). American Psychological Association. [لینک]
  2. Waterman, A. S. (2013). The humanistic psychology–positive psychology divide: Contrasts in philosophical foundations. American Psychologist, 68(3), 124–133. [لینک]
  3. Yalom, I. D. (1980). Existential psychotherapy. Basic Books.

این مطلب جایگزین تشخیص یا درمان حرفه‌ای نیست.

برای تصمیم‌های پزشکی با متخصص مشورت کنید.

درباره نویسنده
سایت تسکین روان

سایت تسکین روان

در تسکین روان گروهی از روان‌شناسان و مشاوران حرفه‌ای فعالیت می‌کنند که هدفشان افزایش آگاهی و ارائه راهکارهای کاربردی در حوزه سلامت روان است. ما هر روز تلاش می‌کنیم مسیر رسیدن به آرامش درونی را روشن‌تر کنیم.

0 نظر

    هنوز نظری ثبت نشده است. اولین نفر باشید!

ارسال نظر