یک شام خانوادگی را تصور کنید. پدر سرش در گوشی است، مادر با بیحوصلگی غذا را هم میزند، و نوجوان خانواده با هدفون در گوش، به نقطهای نامعلوم خیره شده است. هیچ کلمهای رد و بدل نمیشود، اما فضا سنگین است. آیا در این سکوت، ارتباطی برقرار نمیشود؟ پاول واتسلاویک۱، نظریهپرداز برجسته ارتباطات، پاسخی انقلابی به این سوال داد: «شما نمیتوانید ارتباط برقرار نکنید.» او و همکارانش به ما نشان دادند که روابط انسانی، بهویژه در خانواده، مانند یک رقص پیچیده با قوانین نانوشته است. هر حرکت، هر نگاه و حتی هر سکوت، یک پیام است. این دیدگاه، که به رویکرد سیستمی۲ معروف است، نگاه ما را از تمرکز بر روی افراد به تمرکز بر الگوهای بین آنها تغییر میدهد.
تغییر لنز دوربین: از فرد به کل خانواده
تا پیش از رویکرد سیستمی، وقتی مشکلی در خانواده پیش میآمد (مثلاً پرخاشگری یک نوجوان یا اعتیاد یک عضو)، روانشناسی تمایل داشت که تمام توجه خود را بر روی آن «فرد مشکلدار» متمرکز کند. اما نظریهپردازان سیستمی استدلال کردند که این مانند آن است که در یک مسابقه فوتبال، فقط به یک بازیکن نگاه کنیم و بقیه تیم و قوانین بازی را نادیده بگیریم. خانواده یک «سیستم» است؛ مجموعهای از اعضای به هم پیوسته که رفتار هر یک، بر دیگری تأثیر میگذارد و از او تأثیر میپذیرد. در این دیدگاه، مشکل یک فرد اغلب نشانهای از یک مشکل بزرگتر در الگوهای ارتباطی و قوانین نانوشته کل خانواده است. این همان سطح «اجتماعی» است که در مقاله اول این سری درباره مدل زیستی-روانی-اجتماعی به آن پرداختیم.
قوانین نانوشته ارتباط: اصول بنیادین واتسلاویک
واتسلاویک و گروه پالو آلتو چندین اصل ارتباطی۳ را شناسایی کردند که به ما کمک میکنند این رقص پیچیده را بهتر درک کنیم. دو مورد از این اصول از همه مهمتر هستند.
اصل اول: شما هرگز از ارتباط خارج نمیشوید
این ایده بنیادین به این معناست که هر رفتاری در حضور دیگران، یک پیام است. وقتی در یک مکالمه سخت سکوت میکنید، این سکوت یک پیام قدرتمند است (شاید پیام خشم، بیتفاوتی یا ترس). وقتی از تماس چشمی با کسی اجتناب میکنید، در حال ارسال یک پیام هستید. حتی وقتی تظاهر به خوابیدن میکنید تا با همسرتان صحبت نکنید، این خود یک ارتباط است. بنابراین، ما دائماً در حال برقراری ارتباط هستیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم.
اصل دوم: هر پیام دو لایه دارد؛ محتوا و رابطه
هر پیامی که ما ارسال میکنیم، حداقل دو سطح دارد. سطح «محتوا» همان اطلاعات عینی و کلامی است. سطح «رابطه» به ما میگوید که این محتوا را چگونه باید تفسیر کنیم و ماهیت رابطه بین دو نفر را مشخص میکند. برای مثال، جمله «پنجره را ببند» میتواند بسته به لحن صدا و زبان بدن، یک درخواست محترمانه، یک دستور تحکمآمیز، یا یک ابراز نگرانی از سرما باشد. بسیاری از تعارضات خانوادگی نه بر سر محتوا، بلکه بر سر تعریف رابطه است. جنگ بر سر اینکه «چه کسی رئیس است؟» یا «آیا به من احترام میگذاری؟» اغلب در پوشش بحثهای روزمره مانند شستن ظرفها یا بیرون گذاشتن زباله پنهان میشود.
نقشهای پنهان در نمایش خانوادگی
در سیستم خانواده، اعضا اغلب نقشهای نانوشتهای را بازی میکنند که به حفظ تعادل (حتی یک تعادل ناسالم) کمک میکند. شناخت این نقشها میتواند بسیار روشنگر باشد.
«بیمار معین»: کسی که بار مشکلات خانواده را به دوش میکشد
در بسیاری از خانوادههای آشفته، یک نفر به عنوان «مشکل» اصلی شناسایی میشود. این فرد که بیمار معین۴ نامیده میشود، ممکن است نوجوانی باشد که مواد مخدر مصرف میکند، یا کودکی که در مدرسه پرخاشگری میکند. رویکرد سیستمی میگوید که این فرد در واقع «حامل نشانه» است. مشکلات او توجه را از تعارضات عمیقتر در خانواده (مثلاً مشکلات زناشویی والدین) منحرف میکند و به طور ناخودآگاه به حفظ وضعیت موجود کمک میکند. درمان این فرد به تنهایی معمولاً بیفایده است، زیرا تا زمانی که سیستم خانواده تغییر نکند، سیستم به یک «بیمار معین» جدید نیاز خواهد داشت.
مثلثسازی: وقتی پای نفر سوم به میان میآید
یکی دیگر از الگوهای رایج، مثلثسازی۵ است. وقتی تنش بین دو نفر (مثلاً یک زوج) بالا میگیرد، آنها ممکن است به طور ناخودآگاه یک نفر سوم (معمولاً یک کودک) را وارد رابطه خود کنند تا از شدت تنش بکاهند. برای مثال، والدین به جای حل مشکل خود، بر سر نحوه تربیت فرزند با هم میجنگند، یا یکی از والدین با کودک علیه والد دیگر متحد میشود. این الگوها، اگرچه به طور موقت اضطراب را کاهش میدهند، اما مانع از حل ریشهای مشکل میشوند و اغلب به فرد سوم آسیب میزنند.
جمعبندی
رویکرد سیستمی و نظریات پاول واتسلاویک، لنز قدرتمندی برای دیدن دنیای پنهان روابط ما فراهم میکند. این دیدگاه به ما میآموزد که از سرزنش کردن افراد دست برداریم و به جای آن، به الگوها، رقصها و قوانین نانوشتهای که در روابطمان حاکم است، توجه کنیم. این آخرین مقاله از سری ما، تمام مفاهیم قبلی را به هم پیوند میزند: مشکلات ما در یک بستر زیستی-روانی-اجتماعی رخ میدهند؛ افکار (بک) و احساسات (راجرز) ما در دل این سیستمهای ارتباطی شکل میگیرند و نیازهای ما (مزلو) در همین بستر برآورده یا سرکوب میشوند. تغییر واقعی، چه برای یک فرد و چه برای یک خانواده، با آگاهی از این الگوها و تلاش برای بازنویسی قوانین این بازی پیچیده آغاز میشود.
دعوت به مشاوره و خودشناسی: وقتی در یک الگوی تکراری خانوادگی گیر افتادهاید
آیا احساس میکنید که در خانوادهتان همیشه یک بحث تکراری دارید؟ یا نقشی را بازی میکنید که از آن خسته شدهاید؟ اگر به دنبال راهی برای شکستن این چرخههای معیوب و ایجاد روابط سالمتر هستید، خانوادهدرمانی یا مشاوره فردی با رویکرد سیستمی میتواند به شما و خانوادهتان کمک کند تا این الگوهای پنهان را ببینید و راههای جدیدی برای ارتباط برقرار کردن بیاموزید.
تماس با تسکین روان برای رزرو وقت مشاورهمتخصصان ما در کلینیک تسکین روان میتوانند شما را در مسیر درک و بهبود پویاییهای خانوادگیتان یاری دهند.
دعوت به تعامل: کدام قانون نانوشته در خانواده شما وجود دارد؟
پس از خواندن این مقاله، آیا میتوانید یک قانون نانوشته یا یک الگوی ارتباطی تکراری در خانواده خود را شناسایی کنید؟ (مثلاً: «ما هرگز درباره پول صحبت نمیکنیم» یا «همیشه یک نفر باید میانجی باشد»). به اشتراک گذاشتن این مشاهدات کلی (بدون ذکر جزئیات خصوصی) میتواند به همه ما در درک بهتر این پویاییها کمک کند.
سوالات متداول
رویکرد سیستمی در خانواده به چه معناست؟
رویکرد سیستمی به خانواده به عنوان یک کل یکپارچه نگاه میکند که در آن اعضا به هم پیوسته هستند و رفتار هر عضو بر دیگران تأثیر میگذارد. در این دیدگاه، مشکلات یک فرد نه به عنوان یک مسئله فردی، بلکه به عنوان نشانهای از یک الگوی ناکارآمد در کل سیستم خانواده دیده میشود.
منظور از جمله «شما نمیتوانید ارتباط برقرار نکنید» چیست؟
این یکی از اصول اساسی نظریه ارتباطی واتسلاویک است و به این معناست که هر رفتاری در حضور دیگران، نوعی ارتباط است. حتی سکوت، قهر کردن، یا نگاه نکردن نیز پیامهایی را منتقل میکنند. بنابراین، ما هرگز نمیتوانیم از ارتباط برقرار کردن اجتناب کنیم.
«بیمار معین» در خانواده کیست؟
«بیمار معین» یا «بیمار نشانهدار» (Identified Patient) فردی در خانواده است که به طور رسمی مشکلدار تلقی میشود (مثلاً فرد معتاد، نوجوان پرخاشگر). از دیدگاه سیستمی، این فرد در واقع «حامل نشانه» تنشها و مشکلات پنهان در کل سیستم خانواده است و مشکل او، راهی برای حفظ تعادل ناکارآمد خانواده است.
واژهنامه
- پاول واتسلاویک (Paul Watzlawick): فیلسوف و رواندرمانگر اتریشی-آمریکایی (۱۹۲۱-۲۰۰۷) که یکی از چهرههای برجسته مکتب پالو آلتو و نظریه ارتباطات بود. او به خاطر کار بر روی رویکرد سیستمی و خانوادهدرمانی شهرت دارد.
- رویکرد سیستمی (Systems Approach): دیدگاهی که پدیدهها را نه به صورت اجزای منفرد، بلکه به عنوان بخشی از یک کل یا سیستم یکپارچه بررسی میکند و بر روابط و تعاملات بین اجزا تأکید دارد.
- اصل ارتباطی (Axiom of Communication): قوانین بنیادینی که واتسلاویک برای توصیف ماهیت ارتباطات انسانی پیشنهاد داد. معروفترین آنها این است که «نمیتوان ارتباط برقرار نکرد».
- بیمار معین (Identified Patient - IP): عضوی از خانواده که به عنوان منبع مشکل یا «بیمار» در نظر گرفته میشود، در حالی که از دیدگاه سیستمی، او تنها حامل نشانه اختلال در کل سیستم خانواده است.
- مثلثسازی (Triangulation): یک الگوی ارتباطی ناکارآمد که در آن یک فرد سوم برای کاهش تنش بین دو نفر دیگر، وارد رابطه آنها میشود.
منابع
- Goldenberg, I., & Goldenberg, H. (2012). Family therapy: An overview (8th ed.). Cengage Learning.
- Bateson, G. (1972). Steps to an ecology of mind: Collected essays in anthropology, psychiatry, evolution, and epistemology. University of Chicago Press.
- Watzlawick, P., Beavin, J. H., & Jackson, D. D. (1967). Pragmatics of human communication: A study of interactional patterns, pathologies, and paradoxes. W. W. Norton & Company.
این مطلب جایگزین تشخیص یا درمان حرفهای نیست.
برای تصمیمهای پزشکی با متخصص مشورت کنید.