در اواسط قرن بیستم، جرقههای یک انقلاب فکری در حال شعلهور شدن بود. روانشناسان به تدریج از محدودیتهای رفتارگرایی۱، که ذهن را یک جعبه سیاه۲ غیرقابل مطالعه میدانست، خسته شده بودند. تحقیقات پراکندهای در حوزههای زبان، حافظه و ادراک در حال انجام بود، اما این تلاشها هنوز نام و هویتی یکپارچه نداشتند. در این میان، یک روانشناس به نام اولریک نیسر با یک حرکت جسورانه، این جزایر جداگانه را به یک قاره علمی جدید متصل کرد. کتاب او نهتنها نام این رشته جدید را بر سر زبانها انداخت، بلکه رسماً بازگشت «ذهن» را به کانون مطالعات روانشناسی اعلام کرد.
زمینهسازی برای یک انقلاب: افول رفتارگرایی
دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شاهد چالشهای جدی برای دیدگاه رفتارگرایانه بود. کارهای انقلابی افرادی مانند نوام چامسکی در زبانشناسی نشان داد که پیچیدگی زبان را نمیتوان با مدلهای ساده محرک-پاسخ توضیح داد. همزمان، تحقیقات جورج میلر درباره ظرفیت محدود حافظه کوتاهمدت، ثابت کرد که میتوان فرایندهای ذهنی را به صورت کمی و علمی اندازهگیری کرد. این پیشرفتها، همراه با ظهور علوم کامپیوتر، فضایی را ایجاد کرد که در آن صحبت از «پردازش اطلاعات» در ذهن دیگر یک تابو نبود. با این حال، این حوزه هنوز به یک چارچوب نظری منسجم و یک هویت مشخص نیاز داشت.
کتابی که یک رشته را متولد کرد: «روانشناسی شناختی»
در سال ۱۹۶۷، اولریک نیسر کتابی با عنوان ساده و مستقیم «روانشناسی شناختی» منتشر کرد. این کتاب کاری بسیار فراتر از یک مرور تحقیقات انجام داد؛ او پژوهشهای پراکنده در زمینه ادراک، توجه، حافظه، حل مسئله و زبان را ترکیب کرد و آنها را زیر یک چتر مفهومی واحد قرار داد. نیسر برای اولین بار به این حوزه نامی رسمی بخشید و آن را به عنوان یک رشته علمی مستقل معرفی کرد. به همین دلیل است که از او به عنوان «پدر روانشناسی شناختی۳» یاد میشود. [۱]
تعریف شناخت: ذهن به عنوان یک پردازشگر فعال
نیسر در کتاب خود، «شناخت» را اینگونه تعریف کرد: «تمام فرایندهایی که از طریق آنها ورودی حسی، تبدیل، کاهش، بسط، ذخیره، بازیابی و مورد استفاده قرار میگیرد.» این تعریف، ذهن را از یک دریافتکننده منفعل اطلاعات (آنطور که رفتارگرایان میدیدند) به یک سیستم فعال و پویا تبدیل کرد که به طور مداوم در حال کار بر روی اطلاعات دریافتی از جهان است.
استعاره کامپیوتر: مدل پردازش اطلاعات
یکی از کلیدیترین ایدههایی که نیسر به ترویج آن کمک کرد، استفاده از استعاره کامپیوتر برای درک ذهن بود. در این مدل پردازش اطلاعات۴، ذهن انسان مانند سختافزار یک کامپیوتر و فرایندهای شناختی (مانند حافظه و توجه) مانند نرمافزارهای آن در نظر گرفته میشوند. اطلاعات از محیط به عنوان ورودی (Input) دریافت شده، در ذهن پردازش (Process) و ذخیره (Store) میشوند و در نهایت به شکل رفتار یا تصمیم به عنوان خروجی (Output) ظاهر میگردند. این مدل، چارچوبی قدرتمند برای طراحی آزمایشها و ساختن نظریههای قابلآزمون درباره عملکرد ذهن فراهم کرد.
میراث نیسر: از آزمایشگاه تا دنیای واقعی
تأثیر کتاب نیسر فوری و عمیق بود. این کتاب به متن درسی استاندارد در دانشگاهها تبدیل شد و به نسل جدیدی از روانشناسان الهام بخشید تا جعبه سیاه ذهن را با ابزارهای علمی بگشایند. این رویکرد جدید، راه را برای پیشرفتهای بعدی در درک قضاوت و تصمیمگیری توسط افرادی مانند دنیل کانمن و آموس تورسکی هموار کرد و به شکلگیری رشتههای میانرشتهای مانند علوم شناختی و علوم اعصاب شناختی کمک شایانی نمود.
نقد بر خود و تأکید بر اعتبار بومشناختی
جالب اینجاست که خود نیسر یکی از اولین منتقدان مسیری شد که روانشناسی شناختی در پیش گرفته بود. او در کارهای بعدی خود استدلال کرد که این رشته بیش از حد بر آزمایشهای کنترلشده و مصنوعی در آزمایشگاه متمرکز شده و از مطالعه شناخت در دنیای واقعی غافل مانده است. او بر اهمیت اعتبار بومشناختی۵ (Ecological Validity) تأکید کرد؛ یعنی تحقیقات باید به گونهای طراحی شوند که نتایج آنها در زندگی روزمره مردم کاربرد داشته باشد. این نقد سازنده، به رشد و تکامل این رشته کمک کرد و آن را به سمت موضوعات کاربردیتر سوق داد. [۲]
جمعبندی
اولریک نیسر با تألیف کتاب «روانشناسی شناختی»، نقشی بیبدیل در تاریخ روانشناسی ایفا کرد. او با ترکیب هوشمندانه تحقیقات پراکنده و ارائه یک چارچوب منسجم، به یک جنبش فکری هویت بخشید و رسماً «ذهن» را به جایگاه شایستهاش در مطالعات علمی بازگرداند. کار او نهتنها به سلطه رفتارگرایی پایان داد، بلکه با معرفی مدل پردازش اطلاعات، ابزارهای جدیدی برای کاوش در پیچیدگیهای حافظه، ادراک و تفکر فراهم آورد. میراث نیسر، از جمله نقد او بر رویکردهای صرفاً آزمایشگاهی، همچنان الهامبخش دانشمندان برای درک عمیقتر نحوه عملکرد ذهن ما در دنیای واقعی است.
دعوت به مشاوره و خودشناسی: چگونه الگوهای ذهنی خود را بشناسیم؟
همانطور که روانشناسی شناختی به ما نشان میدهد، ذهن ما دائماً در حال پردازش، تفسیر و ذخیره اطلاعات است. الگوهای فکری، خاطرات و باورهای ما، نحوه واکنش ما به جهان را شکل میدهند. اگر احساس میکنید درگیر الگوهای فکری منفی یا خاطرات دردناک هستید و این فرایندها بر کیفیت زندگی شما تأثیر گذاشتهاند، گفتگو با یک متخصص میتواند به شما کمک کند تا این «نرمافزارهای ذهنی» را بهتر بشناسید و راههایی برای بازنویسی آنها پیدا کنید.
تماس با تسکین روان برای رزرو وقت مشاورهدر کلینیک تسکین روان، متخصصان ما با استفاده از رویکردهای مبتنی بر شواهد، به شما کمک میکنند تا به درک عمیقتری از فرایندهای شناختی خود برسید و ابزارهای لازم برای مدیریت بهتر افکار و احساساتتان را به دست آورید.
دعوت به تعامل: کدام فرایند ذهنی برای شما شگفتانگیزتر است؟
حافظه، توجه، زبان یا توانایی حل مسئله؟ کدام یک از این فرایندهای شناختی بیشتر ذهن شما را به خود مشغول میکند؟ دیدگاهها و پرسشهای خود را درباره دنیای پیچیده ذهن با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید. اگر این مقاله را در گشودن «جعبه سیاه» ذهن مفید یافتید، آن را برای دیگران نیز ارسال کنید.
سوالات متداول
روانشناسی شناختی چیست؟
روانشناسی شناختی شاخهای از روانشناسی است که به مطالعه علمی فرایندهای ذهنی مانند ادراک، حافظه، توجه، زبان، حل مسئله و تصمیمگیری میپردازد. این رویکرد، ذهن را به عنوان یک سیستم پردازشگر اطلاعات در نظر میگیرد.
چرا به اولریک نیسر «پدر روانشناسی شناختی» میگویند؟
نیسر با انتشار کتاب «روانشناسی شناختی» در سال ۱۹۶۷، برای اولین بار تحقیقات پراکنده در مورد فرایندهای ذهنی را زیر یک چتر مفهومی واحد جمعآوری کرد، نام این رشته را مشخص ساخت و یک چارچوب نظری برای آن ارائه داد. به همین دلیل، او به عنوان بنیانگذار این حوزه شناخته میشود.
منظور از «جعبه سیاه» ذهن در روانشناسی چیست؟
«جعبه سیاه» استعارهای است که توسط رفتارگرایان برای توصیف ذهن به کار میرفت. آنها معتقد بودند که فرایندهای درونی ذهن (مانند افکار و باورها) غیرقابل مشاهده و غیرعلمی هستند و روانشناسی باید تنها بر مطالعه ورودی (محرک) و خروجی (رفتار) تمرکز کند. روانشناسی شناختی این جعبه را گشود تا محتویات آن را بررسی کند.
واژهنامه
- رفتارگرایی (Behaviorism): رویکردی در روانشناسی که معتقد بود تنها رفتارهای قابل مشاهده باید مورد مطالعه علمی قرار گیرند و از بررسی فرایندهای ذهنی درونی باید اجتناب کرد.
- جعبه سیاه (Black Box): استعارهای برای توصیف ذهن در دیدگاه رفتارگرایانه، که در آن فرایندهای درونی ذهن نادیده گرفته شده و تنها به ورودی (محرک) و خروجی (رفتار) توجه میشود.
- روانشناسی شناختی (Cognitive Psychology): شاخهای از روانشناسی که به مطالعه علمی فرایندهای ذهنی مانند حافظه، ادراک، زبان و تفکر میپردازد.
- پردازش اطلاعات (Information Processing): مدلی در روانشناسی شناختی که ذهن انسان را به یک کامپیوتر تشبیه میکند که اطلاعات را در مراحل مختلف (ورودی، پردازش، ذخیرهسازی، خروجی) مدیریت میکند.
- اعتبار بومشناختی (Ecological Validity): میزانی که یافتههای یک تحقیق آزمایشگاهی قابل تعمیم به شرایط و محیطهای دنیای واقعی هستند.
منابع
- American Psychological Association. (2012). Ulric Neisser, 'father of cognitive psychology,' dies. Monitor on Psychology, 43(4). [لینک]
- Baars, B. J. (1986). The cognitive revolution in psychology. Guilford Press. کتابی جامع درباره تاریخچه و شکلگیری انقلاب شناختی.
- Neisser, U. (1967). Cognitive Psychology. Appleton-Century-Crofts. این کتاب به عنوان متن بنیانگذار این رشته شناخته میشود.
این مطلب جایگزین تشخیص یا درمان حرفهای نیست.
برای تصمیمهای پزشکی با متخصص مشورت کنید.